3پارتی کوکی: وقتی روت حساسه و میدزدنت{پارت1}
ویو ا/ت
داشتم برمیگشتم خونه...
امروز حسابی خسته شده بودم ولی اینکه قرار بود کوکی بیاد خونم همه ی خستگیمو ازبین میبرد.
به نزدیکای خونه که رسیدم انگار چن نفر منتظرم بودن و به محز اینکه به در خونه رسیدم ریختن سرم دونفر بودن ولی اندازه گاومیش زور داشتن تن نحیف منم که توانایی مقابله با اونارو نداشت.....
خیلی مقاومت کردم ولی نتونستم دووم بیارم و افتادم زمین
بیهوش نشدم ولی دیگه جونی توی تنم نمونده بود که بخوام تکون بخورم....
یکیشون منو بلند کردو داشت میبردم سمت یه لیموزین مشکی که پلاک هم نداشت...
یهو وایسادن ....
اونی که منو بلند کرده بود منو گذاشت توی ماشین موند کنار ماشین...
صدای دعوا و درگیری بالاگرفته بود..
ینی چخبره؟
- هوی عوضی یا اون دختررو برمیگردونی یا همینجا چالت میکنم!
* آهای گنده بک زورت به دختر رسیده؟! با همقد خودت دربیوفت!
اون دوتاصدا رو میشناختم....
دلگرم شدم به اینکه کسایی پیداشدن که ممکنه بتونن نجاتم بدن...
نامجون و یونگی بودن....
خداروشکر!
سروصدا زیاد شده و من علاوه بر جروبحث پسرا با اون دوتا گولاخ صدای پچ پچ کردنای مردم روهم میشنیدم.....
دوست دختر جونگکوکه؟
همون دختر جدیده؟
چیشده چرا دارن دختره رو میبرن؟
واییییی ! دخترا اون یونگیه؟
............
حالم داشت بهم میخورد...
چشمام رو باز کردم دوباره و دیدم که پام دقیقا نقطه ی مناسب به هدفه
با تمام قدرت یه لگد با پاشنه ی کفشم به ناکجاآباد طرف وارد کردم و با همه ی جونی که برام مونده بود دویدم سمت نامجون....
+نامجون اوپا!!!!
داد زدم و تمام سرعتی که داشتم دوییدم
یونگی اومد سمتم بی درنگ کولم کرد و بردم سمت خودشون....
معذب بودم ولی قدرت ترسم از اون بیشتر بود......
گذاشتم زمین و زانو زد کنارم..
*نونا ! خوبی؟
نایی نداشتم که بهش جواب بدم همه ی بدم کوفته شده بود...
یهو یکی با شدت ضربه ای به شوگا وارد کرد و پرتش کرد اونور....
+هیونگ!
یکی از پشت محکم منو گرفت و از شدت فشار دستای اون فرد بیهوش شدم.......
ویو یونگی
-شوگا خوبی؟
* من خوبم چیشد....
-ا/ت رو بردن امیدوارم بلایی سرش نیارن.
*با امبدواری کاری ازپیش نمیبریم میدونی که نباید بزاریم کوکی بفهمه وگرنه....
+چیو نباید بفهمم شوگا؟
ساکت موندم ...... از همین میترسیدم این مرد وقتی پای ا/ت وسط باشه روانی میشه هممون خوب میدونستیم چقدروی ا/ت حساسه و به اون دختر علاقه داره
-جونگکوک.....
+گفتم نباید بفهمم که چی؟ ها؟!
-کوکی آروم باش همچی رو برات میگم خب؟ ولی باید آروم باشی وگرنه نمیتونیم نجاتش بدیم!
+ جریان چیه هیونگ؟(روبه نامجون)
- ا/ت رو دزدیدن منو یونگی هم هرکاری کردیم که نبرنش ولی نشد ... داخل اون ون مشکیه که داره میره هنوزم میتونیم نجاتش بدیم و نزاریم ببرنش.......
+چی؟! ینی چی که بردنش؟ چرا موندین منو نگاه میکنین بایدبریم دنبالشون!
بی توجه به ما دونفر دویید سمت ماشینش و سوار شد....
*کوکی کاراشتباهی نکن! خواهش میکنم دیوونه بازی درنیار خودت خوب میذونی الان حالت خوب نیست اگر رانندگی کنی با وضعیتی که پیش اومده و اعصاب تو احتمال تصادف کردنت 100 درصده! دیوونگی نکن ما میدونیم چقدر اون بچه رو میخوای!
+ نمیتونم صبرکنم! امکان نداره بزارم کسی که دوباره به زندگیم رنگ و معنا داده جلوم پر پر بشه!
بی توجه به دنیای اطرافش پاشو گذاشت روی پدال و رفت دنبال اون ون مشکی رنگ که از شانس ما پلاک نداشت....
-----------------------------------------------------------------------
بچه ها جونم اولین چن پارتی کاناله و امیییییییدوارم هیت نگیره 😒😒
نظرتون رو توی کامنت ها بنویسید و لطفاااااااااا حمایت کنید تا چن پارتی های جدیدی هم توراه داشته باشیمممممممممم☘☘
درکل که خیلی دوستون دارم و بابای🤍🤍
داشتم برمیگشتم خونه...
امروز حسابی خسته شده بودم ولی اینکه قرار بود کوکی بیاد خونم همه ی خستگیمو ازبین میبرد.
به نزدیکای خونه که رسیدم انگار چن نفر منتظرم بودن و به محز اینکه به در خونه رسیدم ریختن سرم دونفر بودن ولی اندازه گاومیش زور داشتن تن نحیف منم که توانایی مقابله با اونارو نداشت.....
خیلی مقاومت کردم ولی نتونستم دووم بیارم و افتادم زمین
بیهوش نشدم ولی دیگه جونی توی تنم نمونده بود که بخوام تکون بخورم....
یکیشون منو بلند کردو داشت میبردم سمت یه لیموزین مشکی که پلاک هم نداشت...
یهو وایسادن ....
اونی که منو بلند کرده بود منو گذاشت توی ماشین موند کنار ماشین...
صدای دعوا و درگیری بالاگرفته بود..
ینی چخبره؟
- هوی عوضی یا اون دختررو برمیگردونی یا همینجا چالت میکنم!
* آهای گنده بک زورت به دختر رسیده؟! با همقد خودت دربیوفت!
اون دوتاصدا رو میشناختم....
دلگرم شدم به اینکه کسایی پیداشدن که ممکنه بتونن نجاتم بدن...
نامجون و یونگی بودن....
خداروشکر!
سروصدا زیاد شده و من علاوه بر جروبحث پسرا با اون دوتا گولاخ صدای پچ پچ کردنای مردم روهم میشنیدم.....
دوست دختر جونگکوکه؟
همون دختر جدیده؟
چیشده چرا دارن دختره رو میبرن؟
واییییی ! دخترا اون یونگیه؟
............
حالم داشت بهم میخورد...
چشمام رو باز کردم دوباره و دیدم که پام دقیقا نقطه ی مناسب به هدفه
با تمام قدرت یه لگد با پاشنه ی کفشم به ناکجاآباد طرف وارد کردم و با همه ی جونی که برام مونده بود دویدم سمت نامجون....
+نامجون اوپا!!!!
داد زدم و تمام سرعتی که داشتم دوییدم
یونگی اومد سمتم بی درنگ کولم کرد و بردم سمت خودشون....
معذب بودم ولی قدرت ترسم از اون بیشتر بود......
گذاشتم زمین و زانو زد کنارم..
*نونا ! خوبی؟
نایی نداشتم که بهش جواب بدم همه ی بدم کوفته شده بود...
یهو یکی با شدت ضربه ای به شوگا وارد کرد و پرتش کرد اونور....
+هیونگ!
یکی از پشت محکم منو گرفت و از شدت فشار دستای اون فرد بیهوش شدم.......
ویو یونگی
-شوگا خوبی؟
* من خوبم چیشد....
-ا/ت رو بردن امیدوارم بلایی سرش نیارن.
*با امبدواری کاری ازپیش نمیبریم میدونی که نباید بزاریم کوکی بفهمه وگرنه....
+چیو نباید بفهمم شوگا؟
ساکت موندم ...... از همین میترسیدم این مرد وقتی پای ا/ت وسط باشه روانی میشه هممون خوب میدونستیم چقدروی ا/ت حساسه و به اون دختر علاقه داره
-جونگکوک.....
+گفتم نباید بفهمم که چی؟ ها؟!
-کوکی آروم باش همچی رو برات میگم خب؟ ولی باید آروم باشی وگرنه نمیتونیم نجاتش بدیم!
+ جریان چیه هیونگ؟(روبه نامجون)
- ا/ت رو دزدیدن منو یونگی هم هرکاری کردیم که نبرنش ولی نشد ... داخل اون ون مشکیه که داره میره هنوزم میتونیم نجاتش بدیم و نزاریم ببرنش.......
+چی؟! ینی چی که بردنش؟ چرا موندین منو نگاه میکنین بایدبریم دنبالشون!
بی توجه به ما دونفر دویید سمت ماشینش و سوار شد....
*کوکی کاراشتباهی نکن! خواهش میکنم دیوونه بازی درنیار خودت خوب میذونی الان حالت خوب نیست اگر رانندگی کنی با وضعیتی که پیش اومده و اعصاب تو احتمال تصادف کردنت 100 درصده! دیوونگی نکن ما میدونیم چقدر اون بچه رو میخوای!
+ نمیتونم صبرکنم! امکان نداره بزارم کسی که دوباره به زندگیم رنگ و معنا داده جلوم پر پر بشه!
بی توجه به دنیای اطرافش پاشو گذاشت روی پدال و رفت دنبال اون ون مشکی رنگ که از شانس ما پلاک نداشت....
-----------------------------------------------------------------------
بچه ها جونم اولین چن پارتی کاناله و امیییییییدوارم هیت نگیره 😒😒
نظرتون رو توی کامنت ها بنویسید و لطفاااااااااا حمایت کنید تا چن پارتی های جدیدی هم توراه داشته باشیمممممممممم☘☘
درکل که خیلی دوستون دارم و بابای🤍🤍
- ۹.۶k
- ۲۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط